مهربانی تنها عامل صلح پایدار در بین کشور هاست . حکیم ارد بزرگ
رسیدن به یک زندگی زناشویی خوب ، با ارزش است و مهم نیست که خواستگار ، دختر باشد و یا پسر ... حکیم ارد بزرگ
هیچ گاه در برابر فرزند ، همسرتان را بازخواست نکنید . حکیم ارد بزرگ
سخنان بزرگان با عکس
فرزند بدکار ، آتش زندگی پدر و مادر است . حکیم ارد بزرگ
داستانک
این دیدگاه درست نیست که بپنداریم مرد توانا ، فرزندی همچون خود خواهد داشت . حکیم ارد بزرگ
سرود و آهنگ زیبای طبیعت ، تپشی آرام و کشیده دارد . حکیم ارد بزرگ
زمین زنده و پویاست ، آن را باید پاسداشت . حکیم ارد بزرگ
درون ما ، از نگاه تیزبین خردمندان ، پنهان نیست . حکیم ارد بزرگ
کودکان خویش را لوس و پررو بار نیاوریم که در بزرگسالی گستاخ و ناتوان خواهند بود . حکیم ارد بزرگ
999999999999999999999999999999999999999999999.
اوحدی
درد دلم را طبیب چاره ندانست
مرهم این ریش پاره پاره ندانست
راز دلم را به صبر، گفت: بپوشان
حال دل غرقه از کناره ندانست
طالع من خود چه شور بود؟ که هرگز
هیچ منجم در آن ستاره ندانست
یار به یک بار میل سوی جفا کرد
حق وفای هزار باره ندانست
برد گمانی که: ما به عشق اسیریم
این که چه نامیم یا چه کاره؟ ندانست
خال بنا گوش اوز گوشه نشینان
برد چنان دل، که گوشواره ندانست
قافلهٔ عقل را به ساعد سیمین
راه ز جایی بزد که باره ندانست
دوش به خونی گریستم، که ز موجش
عقل به اندیشها گذاره ندانست
سختی ازان دید، اوحدی، که به اول
قاعدهٔ آن دل چو خاره ندانست
این باغ سراسر همه پر باد وزانست
جنبیدن این شاخ درخشان همه زانست
او را نتوان دید، که صورت نپذیرد
پرویز شاپور *** parviz shahpoorهر چند که صورتگر رخسار رزانست
بس رنگ بر آرد ز سر این خم پر از نیل
آن خواجه، که سر جملهٔ این رنگ رزانست
آن عقل، که بر هر غلط انگشت نهادی
در صنعت آن کار که انگشت گزانست
صد رنگ ببینیم درین باغ به سالی
حجت الله شکیبا *** hojat allah shakibaکین چیست؟ بهار آمد و این چیست؟ خزانست
هر لحظه برون آید ازین صفه نباتی
کندر هوس او شکر انگشت گزانست
ای اوحدی، انگور خود از سایه نگهدار
تا غوره نماند، که شب میوه پزانست
عشق روی تو نه در خورد دل خام منست
کاول حسن تو و آخر ایام منست
از تو دارم هوسی در دل شوریده، ولی
راه عشقت نه به پای دل در دام منست
مگرم عقل شکیبی دهد از عشق، ارنه
بس خرابی کند این جرعه، که در جام منست
من حذر میکنم از عشق، ولی فایده نیست
سعدی شیرازی***saadiحذر از پیش بلایی، که سرانجام منست
آفت سیل به همسایه رساند روزی
سخت باریدن این ابر که بر بام منست
روزگار از دل محنت کش من کم مکناد!
درد عشق تو، که قوت سحر و شام منست
تا قبای تو بر اندام تو دیدم، ز حسد
بیهقی***bayhagiخارشد هر سر مویی، که بر اندام منست
نامه سهلست نبشتن به تو، لیکن از کبر
هرگز آن نامه نخوانی، که درو نام منست
گرد عاشق شدن و عشق نگردد دیگر
اوحدی، گر بچشد زهر، که در کام منست
گر به دست آوریم دامن دوست
همه او را شویم و خود همه اوست
آنکه او را در آب میجویی
همچو آیینه با تو رو در روست
تو تویی خود از میان برگیر
کز تویی تو رشته تو برتوست
گر شود کوزه کوزه گرنه شگفت
که بسی کاسه سوده گشت و سبوست
جملات فلسفی ، جملکهمه از یک درخت هست این چوب
که گهی صولجان و گاهی گوست
ها، که اسم اشارتست از اصل
الفتش را چو واو کردی هوست
داستان کوتاهانقلاب ضرورتست این جا
تا تو آن مغز بر کشی از پوست
مدتی توبه داشتیم، اکنون
که خرابات عشق در پهلوست
منشین تشنه، اوحدی، که ترا
پای در آب و جای بر لب جوست